با سلام به دوستان عزیز، حلول ماه مبارک رمضان ماه بندگی خدا را تبریک میگویم و با عرض پوزش از فاصله زمانی زیاد از مطلب قبلی از سر سوز و تکلیف مطلب جدید را تقدیم میکنمم.
اسلام منهای روجانیت در رسانه ملی
2. یکی از مبانی و اصول مدّ نظر امام خمینی (ره) مبارزه با تز اسلام منهای روحانیت به معنای ضدیت با خود اسلام و منها کردن اسلام از جامعه است. این تز از زمان اوج فعالیتهای انقلاب از سوی برخی ملیگراها و مجاهدین خلق یا همان منافقین و ضد انقلاب مطرح شد. معتقدان به این تز با زیرکی تمام به ظاهر بر موجودیت اسلام تأکید کرده و چون میدانند که با حذف روحانیت از صحنه فقط نامی از دین خواهد ماند، به کم رنگ کردن حضور روحانیت به عنوان یک نهاد دینی - اجتماعی از جامعه میپردازند.
3. صدا و سیما نیز از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در مواردی آگاهانه و در مواردی ناآگاهانه، به جمع مدعیان و مبلغان این تز پیوست. اگر چه اوج و فرودهایی در این زمینه صورت گرفته، اما در زمان فعلی این فرایند در رسانه ملی به اوج خود رسیده و در برنامههای متعدد تبلیغی، به صورتی فزاینده از غیر روحانیان استفاده میشود. جالب آنکه برنامههای افراد غیر روحانی در بهترین و پربینندهترین ساعات پخش میشود. و جالبتر آنکه شبکه قرآن برنده این اقدامات به شمار میرود؛ به گونهای که بسیاری از برنامههای شبکه قرآن به تفسیر به رأی مجریان و کارشناسان عزیزشان اختصاص مییابد!!!
4. اگر چه استفاده از این افراد در برخی برنامههای صرفاً علمی چندان مشکل ساز نیست، اما در ارتباط با برنامههای تبلیغی، استفاده از این افراد مشکلات فراوانی را به دنبال خواهد داشت. بسیاری از این افراد به صورت تخصصی کارشناس دین نبوده و با مطالعات شخصی به اطلاعاتی دینی رسیدهاند که این اطلاعات به دلیل عدم برخورداری از روشهای علمی مربوط به دین برخوردار نیست، در بسیاری از موارد با سلایق شخصی و یا شبهات التقاطی آمیخته شده، و خطر انحراف را در پی خواهد داشت.
5. برخی از این افراد نیز اگر چه به ظاهر یکی از مدارج دانشگاهی را در ارتباط با الهیات دارند، اما باید توجه داشت که یک کارشناس صرفاً دانشگاهی صلاحیت تبلیغ دین را نداشته و بیشترین مشکلات دین نیز از سوی همین قشر ایجاد میشود؛ این به دلیل آن است که محتوای دروس دانشگاه در رشتههای الهیات از غنای لازم برخوردار نبوده و پیش نیازهای لازم برای کارشناسی در دین ارائه نمیشود، بر همین اساس یکی از آفتهای این افراد، تفسیر به رأیهای سلیقهای از دین است که متأسفانه به دلیل اینکه سلایق افراد را به عنوان دین مطرح میسازد، با استقبال برخی گروهها از جمله اصحاب رسانه مواجه میشود. همان چیز که متأسفانه به عنوان اصل مخاطب محوری در رسانه ملی حاکم است، این در حالی است که در مسائل دینی نمیتوان به این اصل عمل کرد.
6. اشکال مهمتر این است که ما باید بپذیریم که مبلغ دین به عنوان گروه مرجع جامعه دینی است، و از صدر اسلام تا کنون مبلغان افراد خاصی بودهاند و حتی خود پیامبر افراد خاصی را به عنوان مبلغ به مناطق مختلف اعزام میکردند. نظریات جامعهشناختی نیز بر این نکته تأکید دارند که گروه مرجع باید برای مردم قابل شناخت باشند، از این رو روحانیان تنها گروه مبلّغ دین خواهند بود که البته هر کس میتواند با طی مقدمات لازم در این گروه وارد شود. بنا بر این با جا انداختن افراد غیر روحانی به عنوان مبلّغ دین، گروه مرجع از بین رفته و گویا همه حق دارند در مورد دین کارشناسی نموده و به تبلیغ بپردازند. و این همان چیزی است که دین را با مظلومیت مواجه نموده است. این در حالی است که بر اساس ادعای علم امروز و خود کارها تخصصی شده و هر بخشی متخصص خود را میطلبد و لذا هیچ غیر کارشناسی حق ندارد در مورد بند کفش شما اظهار نظر کند!!!
7. شایسته است صدا و سیما با ارتباط تنگاتنگ با حوزه علمیه، دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات اسلامی به شناسائی روحانیان برجسته پرداخته و در عین حال کمی هم با برنامهها و فرهنگ مساجد آشنایی داشته باشد. که در این صورت دیگر سریالهای ناب این رسانه در ساعت حضور مردم در مساجد (یعنی یک ساعت بعد از افطار) نخواهد بود.
در پایان باید گفت که نتیجه همه این اقدامات، چیزی جز سکولاریزه کردن دین و کمرنگ شدن و خلوت شدن مساجد و پای منابر و در نتیجه عدم آگاهی مردم از مبانی دین نبوده و نخواهد بود. و لذا به برادران عزیز در صدا و سیما توصیه میشود به فکر آخرت بوده و بیش از این تیشه بر ریشه دین نزنند. و بنده به جرأت ادعا میکنم که هیچ فرد و نهاد داخلی و خارجی به اندازه صدا و سیما در تبلیغ و تقویت تز اسلام منهای روحانیت موفق نبوده است. شاید صدا و سیما نیز در هیچ هدفی به این اندازه موفق نبوده که باید تبریک گفت!!!